جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5299
بررسی سیر تحول نگاه مورخان اهل سنت از آغاز تا قرن دهم درباره سه خلیفه نخست
نویسنده:
لیلا سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی رساله حاضر این بود که سیر تحول نگاه مورخان سنی قرن یک تا قرن ده درباره شخصیت ،نقش اجتماعی-سیاسی خلفای سه گانه(ابوبکر،عمر،عثمان)چگونه بوده است؟از میان بررسی های انجام شده از میان کتب مورخان قرن یک تا نیمه قرن هفتم که در فصل دوم این رساله را در بر می گیرد به این نکته می رسیم که ابن اسحاق مورخ اواخر قرن یک و اوایل قرن دوم،نگرش مثبتی به ابوبکر داشته ولی درباره عمر به نکات منفی وی نیز اشاره کرده است.در مجموع ،وی بسیار کم به خلفا پرداخته است شاید یکی از دلایل آن نوع نوشته وی می باشد که همان سیره نگاری است و هدف از آن پرداختن به سیره و زندگانی پیامبر اکرم می باشد و البته جو حاکم در جامعه آن روز در عملکرد ابن اسحاق بی تاثیر نبوده است.ابن اسحاق از مورخان و سیره نویسانی است که هر دو خلافت اموی و عباسی را درک کرده است.در این عصر ناآرامی و جبر و خفقان حاکم بوده است.سیرهابن هشام نیز از جهتی قابل توجه است .وی به راحتی نقطه ضعف ها یا اشتباهاتی که خلفا داشته اند را بیان می کند.مثلا به خشونت و آزار بردگان نومسلمان که توسط عمر انجام گرفته یا مخالفتی که عمر در ماجرای دوات و قلم نسبت به فرمان پیامبر اکرم انجام می دهد را بیان می دارد .البته سیره ابن هشام نیز از زمره سیره نویسی است لذا به طور مفصل به شرح حال خلفا نپرداخته است.ابن هشام راجه به عثمان سکوت کرده است.از مورخین قرن سوم می توان ابن سعد،خلیفه بن خیاط،ابن شبه،ابن قتیبه،ابوحنیفه دینوری،طبری را نام برد که در کتب تاریخی خود رویکرد متفاوتی در بیان مطالب اتخاذ کرده اند.ابن سعد در کتاب طبقات الکبری رویکرد مثبتی نسبت به سه خلیفه داشته و تقریبا می توان گفت با تعصب برخورد کرده است.ابن خیاط به دور از موضع گیری سیاسی و مذهبی به نقل مطالب میپردازدو تقریبا می توان گفت به اختصار به دوران خلافت سه خلیفه پرداخته است.وی شخصیت و نقش اجتماعی خلفا سخنی نرانده و درباره نقش سیاسی ایشان فتوحات را بیان داشته است.درباره ماجرای قتل عثمان بسیار کوتاه سخن گفته و دلایل شورش و قتل عثمان را بیان نکرده است.شاید علت آن مربوط به بصری بودن و تمایلات عثمانی وی باشد.ابن قتیبه در کتاب معارف به اختصار به خلفا پرداخته و اشاره ای به شخصیت یا نقش اجتماعی ابوبکر یا عمر ندارد.درباره نقش سیاسی ایشان تنها از فتوحات مهم دوره ایشاننام می برد. وی نیز به دور از اظهار نظر یا تعصب مطالب را نقل می کند .دینوری مطلبی درباره ابوبکر نیاورده است و درباره عمر و عثمان تنها به نقش سیاسی آنها تحت عنوان فتوحات به طور اختصار پرداخته است.ابن شبه در کتاب تاریخ مدینه منوره به زندگی و خلافتابوبکر نپرداخته است اما به طور مفصل به زندگی و وقایع دوران عمر و عثمان پرداخته و بدون این که اظهار نظری نماید مطالب جالبی را که در سایر منابع وجود ندارد و یا به ندرت قید شده را بیان می کند.ابن شبه سنی متعصبی است و شاید رویه وی در بیان مطالب خصوصا راجع به ابوبکر و ماجرای سقیفه، به خاطر جو سیاسی حاکم بر اثر نزاع های کلامی مابین معتزلیان و سایر فرق کلامی باشد که وی میخواسته از این اوضاع به دور باشد.طبری در کتاب تاریخ طبری وقایع و حوادث مربوط به دوران خلفا را به تفصیل با روایات مختلف بیان داشته و از اظهار نظر پرهیز می کند.وی قضاوت را به عهده خواننده می گذارد تا خواننده با انتخاب یکی از اقوال، قضاوت کند.مقدسی از مورخان قرن چهارم به شخصیت و نقش اجتماعی خلفا نپرداخته است.وی به فتوحات و مسائل سیاسی که در دوران خلافتابوبکر و عمر رخ داده به تفصیل پرداخته و درباره عثمان جانب اختصار را پیموده است.وی درباره عثمان در خصوص فتوحات وقعی ننهاده و به محاصره عثمان در خانه اش و اعمال خلافی که موجب شورش بر علیه وی شده است اشاره می کند.خرگوشی نیز از مورخان قرن چهارم است وی هر چند در حد چند عبارت مختصر درباره خلفای سه گانه صحبت می کند اما از عبارات وی روشن می شود که رویکرد مثبت و تعصب آمیزی نسبت به ایشان دارد.همانگونه که از نام کتاب خرگوشی نیز پیداست کتاب وی یک کتاب تاریخی صرف نیست بلکه به خصایص و امور مربوط بهپیامبر و فضایل ایشان اشاره دارد.در این میان کتاب المنتظم ابن جوزی بیشتر نمود پیدا می کند.وی از اعقاب ابوبکر است. تعصبات ابن جوزی اولا نسبت به ابوبکر و در وهله بعد نسبت به دو خلیفه دیگر کاملا از مطالبی که بیان می دارد مشهود است.وی حالتی تدافعی نسبت به خلفا داشته و هر حادثه ای را که در مذاق و افکارش ناخوشایند باشد توجیه می کند.به عنوان نمونه راجع به عزل سعید بن عاص از امیری سپاه ،قولی را که دلالت بر نارضایتی ابوبکر از تاخیر سعید بن عاص در امر بیعت با وی است را رد می کندو غضب عمر نسبت به سعید بن عاص واصراربر عزل وی را از جانب عمر،دلیل قضیه بیان می کند. یا در جایی دیگرخالد را از اتهامی که به وی وارد شده مبرا می داند و دلیل نیز بر آن اقامه می کند تا به این گونه انگشت اتهامی که به سوی ابوبکر نشانه رفته است مبنی بر اینکه ابوبکراز خطاها و اشتباهات عمالش چشم پوشی می کند را از میان بر دارد.در جاهای مختلف ابن جوزی این توجیهات را تکرار می کند.ابن جوزی نیز در بیان مطالب و شرح و بسط آنها جانب تفصیل را پیموده است و به طور مفصل به وقایع خلفای سه گانه می پردازد.روش ابن اثیر نیز در شرح و بسط مطالب همانند طبری و ابن جوزی است با این تفاوت که موضع گیری و تعصبی که در ابن جوزی وجود دارد در اینجا به چشم نمی خورد و از طرفی وقایع را با نقل قولهای مختلف و متعدد بیان نمی کند.روی هم رفته مورخان این دوره زمانی آگاهیهای جالبی را نسبت به خلفا به دست ما می دهند که شامل نقطه ضعف های آنها هم می شود.مثل فرار عثمان از احد یا عدم حضور او در بیعت رضوان و یا در جنگ بدر.خشونت عمر،خطاپوشی های ابوبکر.بر خلاف فصل سوم که تعصب نسبت به خلفا به وضوح دیده می شود.ما در فصل سوم به مورخانی همچون ابن کثیر دمشقی و ذهبی و مقریزی بر می خوریم که تعصب در بیان مطالب از گفتار و زندگینامه آنها پیداست.این سه تن از طرفداران ابن تیمیه بوده و بسیار از وی تاثیر پذیرفته اند.ابن کثیر به عنوان نمونه برای اثبات حقانیت ابوبکر در مسأله ارث و فدک ،پس از ذکر ماجرا یک فصل جداگانه ای را در تالیف خود لحاظ کرده است.در اثبات این مطلب می توانبه البدایه و النهایه جلد چهارده ص 285 مراجعه کرد.ذهبی و مقریزی نیز به همان شیوه ابن کثیر عمل کرده اند.ذهبی در کتاب تاریخ اسلام ج3صفحه 274 مطالب تعصب آمیزی را مطرح می کند نظیر «هر کس علی را بر ابوبکر و عمر مقدم دارد خطاکار است.عمر و ابوبکر پدر و مادر اسلام هستند و قس هذا.همچنین از نویسندگان این دوره ابن وردی می باشد که وی نیز از عقاید تعصب آمیز و مغرضانه ابن تیمیه بی نصیب نبوده است.در این میان ابن خلدون تا حدود قابل ملاحظه ای به بیان واقعیات می پردازد هر چند وی نیز به عنوان یک مورخ سنی حنبلی مذهب از این رویکرد مستثنا نیست. سیوطی در کتاب پرمحتوا ولی مختصر تاریخ الخلفا، بیشتر به شخصیت و خصوصیات فردی ابوبکر پرداخته است و درباره دو خلیفه بعدی جانب اختصار را پیموده است.با توجه به نمودارها به این نتیجه می رسیم که هر چه از قرن یک به سمت جلو پیش می رویم پرداختن به شخصیت ابوبکر از لحاظ فراوانی سیر نزولی داشته است و مورخان کمتر به این جنبه توجه داشته اند.البته رویکرد مورخانی که به این امر پرداخته اند رویکرد مثبتی بببوده است.در مورد نقش اجتماعی و سیاسی خلیفه اول سیر صعودی طی شده است به این معنی که مورخان قرون بالاتر نسبت به قرون نخست بیشتر به این امر پرداخته اند.رویکر نیز مثبت بوده است.درباره خلیفه دوم در منابع نخست اطلاعات چندانی نمی یابیم و هر چه به پیش می رویمپرداختن به شخصیت،نقش اجتماعی-سیاسی پررنگ تر می شود.باید یادآوری نمود که در منابع سده های نخست از بیان نقاط منفی خلیفه نیز احتراز نشده است.درباره شخصیت خلیفه سوممی بینیم که به شخصیت وی پرداخته نشده و در موارد نادری بسیار مختصر اشاره شده است.داده های مورخان در مورد نقش اجتماعی خلیفه سوم در حد متوسطی قرار دارد اما به نقش سیاسی وی در حد قابل توجهی پرداخته شده است.هر چه به منابع بالاتر رجوع می کنیم میبینیم که نقش سیاسی عثمان حجم بیشتری را در برگرفته است و مورخان از بیان حقایق ابایی نداشتند. درباره سیره ابن اسحاق که از منابع قرن اول و دوم این پژوهش است و همچنین سیره ابن هشام که قرن سوم نگاشته شده است جای تعجب نیستکه به خلفا بسیار موجز و کم پرداخته اند.به دلیل این که این دو کتاب،کتاب سیره نگاری است و بیشتر به سیره و مغازی و زندگانی پیامبر اکرم پرداخته است.منابع قرن سوم و تقریبا اوایل قرن چهارم جانب احتیاط را در بیان مطالب پیموده اند.یا به خلیفه ای نپرداخته اند و یا تنها به جنبه ای از جنبه های مورد بحث پرداخته اند و یا این که روایات مختلفی بیان نموده و از اظهار نظر پرهیز داشته اند.شاید دلیل آن را بتوان به اوضاع سیاسی اجتماعی آن عصر مربوط دانست.دوره دوم حکومت عباسیان (334-232 ه)، دوره حاکمیت حدیث و قشریگرى است. در این دوره اندیشه به بند کشیده شد، زیرا متوکل معتزله و شیعه و هر کسی را که عقایدش مخالف با اهل حدیث بود را راند و تحت پیگرد قرار داد، لذا آزادى اندیشه به ضعف گرایید و مردم از ترس جان به پنهان داشتن اندیشه‏هاى خود اقدام مى‏کردند. علم کلام در زمان متوکل رو به انحطاط گذاشت، عده‏اى از دانشمندان را کشت و با دانش و دانشمندان دشمنى مى‏ورزید. دانشمندان و دانشجویان به تدریج از ایرانى و عرب، از بغداد بیرون رفته در شرق و غرب جهان اسلام پراکنده شدند.لذا برخی مورخان مانند ابن شبه از بیان مسائل دغدغه برانگیز خودداری کردند مانند عدم پرداختن به زندگانی و خلافت ابوبکر و علی علیه السلام.یا طبری که از اظهار نظر علنی در کتاب تاریخش خودداری کرد و با آوردن روایات مختلف از حوادث،خواننده را در قضاوت مخیر گردانید.و قس هذا.. .نمودار زمانی حاکی از میزان توجه مورخان در قرون مختلف نسبت به ویژگیهای شخصیتی،اجتماعی،سیاسی خلفای سه گانه می باشد.هر چه به قرون متاخر نزدیکتر می شویم نوع نگاه مورخان و رویکرد آنها نسبت به خلفای سه گانه مثبت است.باید یادآوری بنمایم که آن چه در نمودارهاآمده فراوانی مطلق نیست بلکه فراوانی متناسب با تعداد منابع است.دلیل فراز و فرود موجود در نمودارها به این دلیل است که در هر کدام ازقرنهای یک و دو ، شش،هفت و نه ،یک منبع مورد بررسی قرار گرفته است .در قرن سوم هفت منبع و قرن چهارم سه منبع و قرن هشتم شش منبع مورد بررسی قرار گرفته است لذا فراوانی در قرن سوم و چهارم و هشتم طبعا بیشتر خواهد بود.لازم به ذکر است که داده های مورخان قرون نخستین با توجه به نزدیکی زمانینسبت به حوادث و وقایع دوران خلفای سه گانه ،به حقیقت و واقعیت نزدیکتر ترند و متون دوره های نخست همسانی و سازگاری بیشتری با دیدگاههای شیعی دارد.
روش‌های حل و فصل غیر خشونت آمیز منازعات سیاسی در سیره نبوی(ص)
نویسنده:
وحید حسین‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیامبر برای حل منازعات سیاسی عمدتا از روش‌های اقناعی و غیر خشونت آمیز استفاده می‌کرده‌اند.استفاده از این روش‌های نرم، اقناعی و غیر خشونت آمیز توسط پیامبر اسلام ریشه در نوع هدف آن بزرگوار و نیز خصوصیات ذاتی آن روش‌ها دارد. در تمام طول این تحقیق سعی بر این است که به این سوال پاسخ داده شود.
آسیب شناسی نظام قرض الحسنه در اقتصاد ایران و ارائه الگوی مطلوب آن
نویسنده:
روح اله رحیمی بیدگلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دین مبین اسلام شامل قوانین و احکام حکیمانه، عادلانه و انسانی است و در حوزه روابط اقتصادی برای رفع نیازهای روزمره نیازمندان، که کم و بیش در هر اجتماعی وجود دارند، تدابیری اندیشیده است. قرض الحسنه در اسلام یکی از مصادیق این تدابیر است و یک عمل انسانی و متقابل در جامعه به شمار می آید و می کوشد تا رفاه و آسایش نیازمندان را برآورده سازد. تجربه عینی نیز نشان داده که قرض الحسنه در رفع مشکلات مردم بسیار موثر بوده است.قرض الحسنه از روشهای تأمین مالی مورد تأکید اسلام بویژه در برآوردن نیازهای ضروری مسلمانان است. و در نظام مالی اسلامی در کنار صدقات، عقود مبادله ای و مشارکتی بعنوان یکی از جایگزین های ربا در تجهیز منابع معرفی شده است.هدف این نوشتار، بررسی مشکلات و بحرانهایی است که نظام قرض الحسنه در کشور با آن مواجه است. بعبارتی آسیب شناسی نظام قرض الحسنه، ارائه ابزار های مالی اسلامی که مبتنی بر قرض و قابل مبادله در بازار ثانویه باشد، و تفکیک حسابهای قرض الحسنه بگونه ای که منجر به تخصیص منابع تجمیع شده به مصارف قرض الحسنه گردد؛ از اهداف اصلی این تحقیق می باشد. لذا در این راستا، با روش توصیفی و تحلیل محتوای آموزه های دینی به تجزیه و تحلیل نظام قرض الحسنه در سه بخش نظام بانکی، صندوقهای قرض الحسنه و کمیته امداد امام خمینی(ره) پرداخته ایم و نقاط قوت و ضعف این نظام را شناسایی کرده ایم. و در پایان این نوشتار، جهت اجرای هر چه بهتر این نظام در اقتصاد ایران الگوی جدیدی را ارائه داده ایم که علاوه بر قرض الحسنه، کمک های بلاعوض نیز به دست نیازمند واقعی برسد.
بررسی قاعده الزام در احوال شخصیه
نویسنده:
داود نقیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارتباط و زیستن با یکدیگر امریست اجتناب ناپذیر، چرا که دوام و بقای نسل انسان منوط به با هم زیستن است؛ از سوی دیگر اصول دین نیز تقلیدی نیست و در پذیریش دین هیچگونه اجبار و اکراهی نمی باشد پس باید قبول کرد که در جامعه انسانی تعدد مذاهب امری اجتناب ناپذیر باشد که هریک دارای احکام و قوانین خاص خویش هستند در چنین جوامعی در معاملات به معنای عام (عقود، ایقاعات و احکام) بسیار اتفاق می افتد که مکلف با ضرورت همزیستی فقهی روبرو می شود که دو طرف رابطه پیرو دو مذهب فقهی اند که در قانون و حکم شرعی با هم اختلاف دارند؛ کشور ما نیز از وجود تعدد مذاهب گوناگون و حتی مذاهب غیرالهی مستثنی نیست. در چنین حالتی فقدان راهکارها و قوانین عملی بویژه از منظر علل تشکیل حکومتها که مبتنی بر ایجاد نظم و قانون در جامعه هست دو مشکل اساسی در جامعه ایجاد می کند: 1- اختلال نظام در روابط اجتماعی و هرج و مرج در جامعه 2- وجود یک قانون در جامعه و اجرای آن همراه با اجبار و اکراه که لازمه اش عدم اعتقاد به آن قانون بوده و در نتیجه، چنین قانونی نمی تواند به نحو صحیح در جامعه اجرا شود. راهکار و قانون عملی در مکتب فقهی اسلام بویژه مذهب امامیه برای حل دو مشکل مذکور در ذیل قاعده ای بنام قاعده الزام مطرح می شود که براساس آن هر مذهبی به همان احکام و قوانینی که خود بدان اعتقاد و باور دارد ملزم می شود. این قاعده با نظر به وسعت و ضیق کاربردآن در ابواب مختلف فقهی قاعده ایست عام که علاوه بر ابواب احوال شخصیه در همه ابواب فقهی یا در اکثر ابواب فقهی مانند معاملات بمعنای عام قابل اجراست و ادله حجیت آن کتاب، سنت و عقل هست و نیز گستره و قلمرو آن از جهت مکاتب مختلف فقهی علاوه بر مذاهب اسلامی و ادیان ومذاهب الهی شامل ادیان غیرالهی و غیردینداران هم می شود و از جمله قواعدیست که بر قوانین موضوعه ایران تاثیر گذاشته تا جائیکه می توان مصادیق آن را در قانون اساسی و مدنی و قوانین جزای پیدا کرد. این قوانین در مواردی امکان اجرای احکام مذاهب را فراهم آورده و حتی احوال شخصیه درصد مهمی از پرونده های حقوقی را تشکیل می دهد.
طریقت رفاعیه در مصر(تاریخچه، عقاید، آداب و رسوم)
نویسنده:
حاند عبدالهی سفیدان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طریقت رفاعیه، یکی از قدیم‌ترین سلسله‌های تصوف است که در عراق شکل‌گرفته است. سید احمد رفاعی(512-578 ه.ق) موسس این طریقت، صوفی و فقیهی بود که در جنوب عراق می‌زیست. وی تمام عمر خود را در زادگاهش بطائح گذراند. پیروان و شاگردان وی طریقت وی را در جهان اسلام گسترش دادند؛ تا جایی که طریقت رفاعیه تا قرن 8 و 9 هجری، گسترده‌ترین سلسله‌ی تصوف جهان اسلام بود که تا مصر، فلسطین، سوریه، ایران، هند، آناتولی و حتی خاور دور گسترش‌یافته بود. این طریقت به دست فرستاده‌ی سید احمد رفاعی، ابوالفتح واسطی(م 580 ه.ق) وارد مصر شده و در طول سال‌ها گسترش یافت و در حال حاضر از مهم‌ترین طریقت‌های صوفیه‌ی مصر است.در طریقت رفاعیه، معیار اصلی سنجش حق و باطل قرآن و سنت نبوی است. پیروان این طریقت در هر مرحله از سلوک، باید عامل به شریعت باشند و تخطی از شریعت در هیچ شرایطی پذیرفته‌شده نیست. تعبد به شریعت در این طریقت تا جایی مهم است که عقایدی مانند وحدت وجود و شطحیات عرفا که ممکن است در تعارض با ظاهر شریعت باشند، مردود هستند. رفاعیه و مذهب تشیع، ازلحاظ اعتقادی، قرابت‌های بسیاری با یکدیگر دارند که مهم‌ترین آنها محبت اهل‌بیت(علیهم‌السلام)، اندیشه‌ی ولایت و اعتقاد به مهدویت است.شیخ فعلی رفاعیه در مصر شیخ طارق یاسین الرفاعی است که از سال 2008 میلادی شیخ طریقت رفاعیه شد. وی که در عرصه‌های سیاسی-اجتماعی فعال است، بعد از سقوط دولت حسنی‌مبارک به‌خلاف دیگر مشایخ تصوف مصر، از محمدمرسی حمایت کرد؛ اما بعدها به منتقدین وی پیوست و در حال حاضر از طرفداران ژنرال سیسی است. طارق الرفاعی ازلحاظ دیپلماتیک خواستار ارتباط بیشتر مصر با ایران است.
تاریخ و عقاید ملامتیه
نویسنده:
یوسف غضبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش از مسیحیت به اسلام
نویسنده:
الله‌کرم کرمی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر به تحلیل جامعه‌شناختی تغییر کیش از مسیحیت به اسلام پرداخته است. پرسش اصلی این است که چه عوامل و زمینه‌هایی باعث تغییر کیش از مسیحیت به اسلام شده است؟ برای پاسخگویی به این پرسش، یک پارادایم فرایندی هفت مرحله‌ای به نام «زمینه»، «بحران»، «پرسش»، «مواجهه»، «تعامل»، «تعهد» و «پیامد» بررسی شد. پیامد بر اساس روش «حکایت زندگی» با سی نفر از نوکیشان مسلمان در یک مصاحبه نیمه استاندارد به عمل آمد. گزاره های به کار رفته به شکل نمودار درختی بر اساس مفاهیم و مقوله بندی ها و گویه های مشخص طراحی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نوکیشان مسیحی درگرایش های پیشین خود دچار «ناسازگاری» و در تعامل با گرایش دینی، نگرش و «دریافت» جدیدی پیدا کرده اند. آنها در جریان تعامل با «دیگری مهم» با خلاء های شناختی و نبود جواب های قانع کننده روبرو هستند و مهمتر از آن وجود آموزه ها و کاریزماهای قانع کننده ای که به باورها و اعتقادات آنها جواب می دهد.ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارجوب نظری و پرسشها و فرضیه ها :در فصل اول و دوم به مبانی نظری دو حیطه روان شناسی اجتماعی و نظریه جامعه شناسی در خصوص تغییر کیش پرداخته شده است. در نظریه های روان شناسی و جامعه شناسی می توان بنیادهای نظریه ی این تغییر و تحول را در حیطه باورها و اعتقاداتِ ناشی از «کشش و جذب»، «همانند سازی» و یا نوعی «افزون شدگی دینی» پیدا کرد.پ:روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم ، روش تحقیق ، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه‏گیری، ابزار اندازه گیری ، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها:روش تحقیق بر اساس روش »حکایت زندگی« به شکل ترکیبی و استفاده از روش بازکاوی و چارچوب مفهومی مدل فرایندی لویس رامبو و پردازش اطلاعات و یافته از سی نفر از نوکیشان ادامه یافته است. ت: یافته های تحقیق:-
راهکارهای مواجهه جمهوری اسلامی ایران با اسلام هراسی غرب
نویسنده:
مرتضی علویان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
روابط میان اسلام وجهان غرب همواره از فراز و فرود‌های زیادی بر خوردار بوده است. از این رو، پرسش اساسی رساله این است که چه راهکارهایی را می‌توان برای تقویت روابط مسالمت آمیز با غرب وکاهش اسلام هراسی ارایه داد.فرضییه پیشنهادی مورد آزمون وبررسی این است که : جمهوری اسلامی ایران می‌تواند از طریق راهکارهای فرهنگی همچون دیپلماسی فرهنگی مانند گفتگوی میان فرهنگ‌ها و ادیان و تصویرسازی واقع بینانه و همچنین راهکارهای سیاسی و دیپلماسی رسمی و عمومی مانندتنش زدایی به تقویت روابط واقع بینانه و مسالمت آمیز جمهوری اسلامی ایران با جهان غرب به ویژه روشن‌گری مردم مغرب زمین کمک نماید و از تشدید روابط تعارض آمیز(خصومت آمیز) و اسلام هراسی بکاهد. برای مواجهه صحیح با موضوع فوق، در پژوهش حاضر سعی گردیده است از طریق ارایه یک روش در قالب «آینده پژوهی» و با توجه به ارزش‌های بنیادین در اسلام، آموزه‌های دینی و اسناد بالادستی در جمهوری اسلامی ایران و با بهره گیری از روند‌ها و پیش ران‌هایی که حکایت از پیشینه تاریخی روابط میان اسلام و غرب داشته وعوامل شکل دهنده‌ی وضع موجود این روابط را بیان می‌دارد، چشم‌اندازی را ترسیم کند که موجبات کاهش هراس از اسلام و حرکت به سوی کاهش تنش میان اسلام وغرب و گسترش بستر-های هم زیستی مسالمت آمیز گردد.با توجه به روش مزبور،نتایج به دست آمده از اسلام هراسی را می توان در موارد ذیل بیان داشت: اسلام دین شمشیر و خشونت است، آموزه های دینی اسلام خطراتی برای جامعه بشری دارد، اسلام دین تن آسا و ارضاءغرایز حیوانی انسان است، آیات قران کلام وحی نیست، پیامبر اسلام مخالف حضرت مسیح و ادیان گذشته می باشد و یاران پیامبر برای رسیدن به منافعخویش هر اقدامی را مباح می دانند. برای تقویت روابط مسالمت آمیز با غرب وکاهش اسلام هراسی،دو راهکار سیاسی و فرهنگی ارایه گردیده است. راهکار سیاسی بر اساس دیپلماسی عمومی و نقشی که به خود اختصاص داده است بهره گرقته می شود تا از طریق آن بتوان در ترسیم چهره واقعی از اسلام برای جهان غرب استفاده کرد. راهکار فرهنگی کهدیپلماسی فرهنگی بر آن تاکید دارد استفاده از آموزه های فرهنگی غنی اسلام و جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با اسلام هراسی غرب است که با آن می توان به شرایط مطلوب در روابط جهان اسلام و غرب رسید.واژگان کلیدی : اسلام هراسی،جمهوری اسلامی ایران، آینده پژوهی، نقشه راه، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی
بررسی مفهوم موازین اسلامی در قانون اساسی
نویسنده:
سعید رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهقانون‌گذار اساسی در اصول متعدد قانون اساسی بر ضرورت اسلامی بودن کلیه قوانین و مقررات در تمام زمینه‌ها تاکید کرده است. این تاکید با الفاظ و عبارات مختلفی بیان شده است. «مطابقت با موازین اسلام» و «عدم مغایرت با احکام اسلام» توقعات اساسی ابراز شده توسط قانون‌گذار اساسی می‌باشد. به نظر می‌رسد موازین اسلامی با احکام اسلامی متفاوت و توقعی به مراتب جدی‌تر از احکام اسلاممی‌باشد که قانون‌گذار اساسی در اصل چهارم قانون اساسیاعتبار کلیه قوانین و مقررات و حتی خودِ اصول قانون اساسی را به مطابقت با موازین اسلام منوط و فقهای شورای نگهبان را به عنوان ضمانت این برتری مقرر کرده است. مطابقت با موازین اسلام به معنای مطابقت با روح اسلام و با خطوط کلی قرآن و سنت می‌باشد و توقعی متفاوتاز عدم مغایرت با احکام اسلام می‌باشد.این در حالی است که با مراجعه به نظریاتی که فقهای شورای نگهبان در مقام صیانت از شرع ارائه کرده‌اند به خوبی این نکته استنباط می‌شود که در نظر شورای نگهبان موازین اسلامی دقیقا به معنای احکام اسلام می‌باشد.به نظر می‌رسد انتخاب واژگان متفاوت از سوی قانونگذار اساسی با دقت نظر نسبت به تفاوت معنایی آنها می‌باشد. عدم مغایرت قوانین با احکام اسلام مصرح در اصول 72، 85، 91 و 96 قانون اساسی به معنای لزوم عدم مغایرت با انواع سه‌گانه احکام اسلام می‌باشد.علی‌رغم عدم تصریح قانونگذار اساسی به نظر می‌رسد احکام اسلامی هم بر قانون اساسی برتری دارد.عبارت «مبانی اسلام» هم در برخی اصول قانون اساسی مقرر شده است. قانون گذار اساسی در اصل 24، آزادی مطبوعات و نشریات را مشروط به عدم اخلال به مبانی اسلام می‌کند. همچنین در اصل 27 قانون اساسی، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها منوط به عدم اخلال به مبانی اسلام مقرر شده است. به نظر می‌رسد عدم اخلال به مبانی اسلام مصرح در اصل 24 قانون اساسی به معنای عدم توهین، تمسخر و افشاء اسرار، افتراء، ترویج فساد و فحشاء، توهین به مقدسات می‌باشد. از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی استنباط می‌شود که قید «مبانی اسلام» مندرج در اصل 27 قانون اساسی به این معنی است که تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها توطئه‌آمیز علیه دین اسلام نباشد.با توجه به اصل 12 قانون اساسی به نظر می‌رسد منظور از اسلام در مبانی، موازین و احکام اسلامی صرفا مبانی، موازین و احکام مذهب شیعه جعفری اثنی‌عشری می‌باشد. واژگانوعباراتدرقوانینبهطورکلیودرقانوناساسیبهطورخاصبایدبهگونه-ایتنظیمشوندکهبرایبیانمطالبموردنظرازصراحتوصلابتلازمبرخورداربودهوواضحوخالیازابهامباشند. استفاده از واژه‌های مبهم و موسَع با اهداف متفاوت در اصولمختلف قانون اساسی قابل انتقاد به نظر می‌رسد.واژگان کلیدی:موازیناسلام،احکاماسلام، مبانی اسلام،قانون اساسی.
بررسی نحوی انواع جمله، شبه جمله و عبارت های موول در آیات قرآن کریم
نویسنده:
نفیسه میرگلوی بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همانطور که در علم صرف، ساختمان و کیفیت کلمات مورد بحث می باشد، در علم نحو قواعد الفاظ از نظر اعراب، کیفیت به کار رفتن کلمات و بیان روابط آن‌ها با یکدیگر مورد بررسی قرار می‌گیرد. پیدایش صرف و نحو عربی برای حفظ سلامت زبان از گرداب لهجه‌های عامیانه و همچنین شیوائی سخن بوده است. ملت عرب‌ از ترس تحریف قرآن کریم، به وضع قوانین نحوی پرداختند. بنابراین نحو عربی اهتمام دانشمندان را به دلیل اهمیت آن در زندگی علمی و در امان ماندن زبان قرآن از لحن، برانگیخت. اشراف بر قواعد صرف ونحو، بیش از پیش معجزه بودن قرآن کریم را ثابت می‌کند؛ زیرا با فصیح‌ترین الفاظ، نظم معانی بلیغ وشیوا، بیانی رسا و دل‌نشین که دیگر کتاب‌ها و کلام‌ها عاجز از رقابت با آن هستند، اعجاز خویش را ثابت کرده است. در پایان نامه‌ی حاضر که به روش توصیفی‌- تحلیلی نگاشته شده، سعی بر آن شده که بررسی نحوی انواع جمله، شبه جمله و عبارت‌های موول در آیات قرآن کریم، در رأس اهداف قرار گیرد. پژوهش حاضر، ضمن بررسی موارد فوق الذکر از کتب نحوی، به استخراج نمونه‌های آن از آیات قرآن کریم پرداخته و آنها را گردآوری می‌نماید تا به سهولت در دسترس دانشپژوهان قرار گیرد. چنین استنباط می‌شود که جمله اسمیه بسیط نسبت به انواع دیگر جملات، بیشترین تعداد را بین آیه های قرآن کریم، به خود اختصاص داده است؛ عبارات موولی که در قرآن کریم به کار رفته، نقش های نحوی متنوعی مانند: فاعل، نائب فاعل، مبتدا، خبر، مفعول به، مضافٌ الیه، جار و مجرور و... را می‌پذیرند. گفتنی است که این عبارات، تقریباً تمامی نقش‌های اعرابی را می‌پذیرند.
  • تعداد رکورد ها : 5299